لیلا خیامی - وقتی یکی کمکت میکند، دلت میخواهد مهربانیاش را جبران کنی. دلت میخواهد تو هم یک جوری به او کمک کنی. ماشینهای تعمیرگاه هم در همین فکر بودند.
آقای تعمیرکار یک تعمیرگاه کوچک داشت. در تعمیرگاهش ماشینها را تعمیر میکرد. ترمز یکی را درست، موتور آن یکی را تعمیر و روغن یکی دیگر را عوض میکرد.
ماشینها از اینکه به تعمیرگاه آقای تعمیرکار میآمدند خوشحال بودند. همیشه تعمیرگاه او حالشان را خوب میکرد. یک روز آقای تعمیرکار مریض شد. بدجوری سرما خورده بود.
وقتی به تعمیرگاه آمد، حالش هیچ خوب نبود. برای همین، خیلی زود مغازه را تعطیل کرد و به خانهاش برگشت. ماشینهای داخل تعمیرگاه، همه، از این موضوع ناراحت شدند.
نیسان آبی گفت: «نکند دیگر حالش خوب نشود! آنوقت چه کسی ما را تعمیر میکند؟!» مینیبوس سفید گفت: «زبانت را گاز بگیر! این چه حرفی است میزنی؟ خیلی زود حالش خوب میشود.»
سپس فکری کرد و ادامه داد: «او همیشه به ما کمک میکند. بد نیست ما هم به او یک کمک کوچولو بکنیم.» موتور سبز مسابقه گفت: «وقتی یکی مریض میشود، آدمها برایش سوپ میپزند. بد نیست ما هم برای آقای تعمیرکار سوپ بپزیم.»
تاکسی زرد گفت: «چهجوری؟ ما که بلد نیستیم سوپ بپزیم! تازه، اگر هم بلد باشیم، آدرس خانهی آقای راننده را نداریم. چهجوری سوپ را برایش ببریم؟!»
نیسان آبی فکری کرد و گفت: «نگران نباشید! خانم آقای راننده برایش سوپ میپزد. من چند بار از آقای راننده شنیدم که از آشپزی خانمش تعریف میکرد. حتما سوپهای خوشمزهای هم میپزد.
بهتر است ما به جای سوپپختن، تعمیرگاه را برایش کمی تمیز کنیم تا وقتی برگشت خوشحال شود.» همه با این فکر موافق بودند. برای همین، خیلی زود دستبهکار شدند و مشغول تمیزکاری تعمیرگاه شدند.
کار راحتی نبود. همهجا چرب و روغنی و کثیف بود. ماشینها هم خیلی تمیزکاری بلد نبودند. اما آنها وقت کافی داشتند زیرا آقای تعمیرکار سه روز سر کار نیامد. بالأخره روز چهارم، آقای تعمیرکار از راه رسید و کرکرهی مغازه را بالا کشید.
خیلی عجیب بود! مغازه تمیز بود، مانند دستهی گل. آقای تعمیرکار با دیدن مغازه حسابی ذوق کرد و گفت: «کار هر کسی بوده دستش درد نکند! گل کاشته!» بعد هم باعجله مشغول کار شد زیرا حسابی سرحال بود.
هم حالش خوب بود، هم مغازهاش تمیز بود. آقای تعمیرکار تند و تند کار میکرد و ماشینها را تعمیر میکرد و ماشینها آهسته به هم لبخند میزدند و خوشحال بودند. خوشحال بودند که توانستند یک جوری به آقای تعمیرکار کمک کنند.